آنچه گذشت:

خب مثل همیشه همچنان در حال سرو کله زدن با دانشگاه هستم و خداروشکر خبری از مشروطی نیست و درخواستم توسط کمیسون قبول شده و به جز چند تا مشکل کوچیک فعلا هنوز مثل قبل شرایط قابل تحمله :)


توی این چند وقت چیزای جدید زیادی رو تجربه کردم با ادمای جدیدی اشنا شدم که کم کم در مورد بعضی هاشون مینویسم

و خب خیلی بیشتر از قبل دنبال یادگیری چیزای جدید هستم ولی زمان خیلی بهم اجازه شو نمیده :(


به قول یکی از همکارا خرگوش هام زیاد شده (اشاره داره به یه ضرب المثل خارجکی و جوری که گفت مربوط میشه به وقتی که چند تا کار رو همزمان یه نفر داره انجام میده)

و خودمم الان احساس خوبی نسبت بهش ندارم، شاید اگه بتونم برنامه ریزی و زمان بندی هامو بهتر کنم تعداد خرگوش ها مشکلی برام پیش نیاره

فعلا یه کمی جدی تر به فکر برنامه ریزی برای ایندم هستم و بیشتر بهش فکر میکنم ولی هنوز به نتیجه قطعی نرسیدم.


و خب به جز اینا فکر نمیکنم چیز قابل گفتن دیگه ای باشه

به عنوان مرحله بعدی باید یه دستی به وبلاگ بکشم

دیگه مثل قبل حوصله و توان پست های اموزشی طور رو ندارم و احتمالا کمتر از قبل میشه و پست های کوتاه تر جایگزینش میشه


و توی این مدت هر ازگاهی چراغ خاموش به اینجا و وبلاگ بقیه دوستان سر میزدم و کم و بیش از حال  و روز بقیه خبر دارم و کم کم مثل قبل دارم وارد فضای وبلاگستان میشم


و مورد بعدی این که یکی از دوستای خوبم چند وقت دیگه (جوری که گفته 1 مرداد) به دلیل مشکلات قلبی باید عمل بشه و دعا های شما مایه خوشحالی ماست :))

هر چند که به حرف دکترا خیلی اعتماد ندارم ولی دکترش گفته احتمال این ک حالش خوب بشه 40 درصده 


تمام!